روزگاری دور، موسیقی ابزاری برای خوشگذرانی ولهو لعب و عمدتا" در خدمت صاحبان قدرت و ثروت بود. کنیزکان آوازه خوان تار و تبنوری در دست میگرفتند و دل خالی از خدای خدایان را شاد می کردند.
شاید به همین دلیل بود که انبیا و اولیای خدا، پیروانشان را از موسیقی منع میکردند. عمده دلیلی هم که بیان میشد این بود که موسیقی انسان را از یاد خدا غافل میکند. در حال حاضر نیز وقتی به رساله فقها مراجعه می کنیم می بینیم که دلایل عمده تحریم موسیقی شهوت انگیز بودن، مناسب مجالس لهو و لعب بودن و غافل کردن انسان از یاد خداست. فقط همینها هم نیست. کلا" هر نوع موسیقی که مطابق عقل سلیم برای انسان مضر باشد، مانند موسیقی هایی که انسان را از دنیا ناامید میکند و همه چیز را تیره و تار نشان میدهد و مضامین آن همراه با توهین و دروغ و. است همگی حرامند.
اما امروزه موسیقی دیگر خاص افراد خوشگذران و عیاش نیست. بلکه پیشرفت فناوری کار را به جایی رسانده است که هر فرد در هر موقعیتی می تواند به موسیقی دسترسی داشته باشد و گستردگی موسیقی نیز به حدی رسیده است که دیگر اکثر افراد مانند سابق با شنیدن موسیقی نه شهوتشان تحریک میشود و نه به یاد مجالس لهو و لعب می افتند. حتی اگر خواننده مورد نظر از جنس مخالف باشد، هدف شنوندگان بیشتر پر کردن اوقات فراغت و نیز لذت از خود صداست و نگاه جنسی به مساله ندارند.
در دهه های اخیر خوانندگانی به جامعه معرفی شده اند که با نوای گرم خود اشعار زیبای بزرگان ادب فارسی را به گوش خوانندگانی که کمتر اهل مطالعه آثار حافظ و سعدی و مولانا هستند، رسانیده اند. افرادی نظیر شجریان، ناظری، سراج، عقیلی(سالار)، قربانی و. با صدای دلنشین خود توانسته اند بخش قابل توجهی از بازار موسیقی را در دست بگیرند و باعث شوند که حداقل گروهی از علاقمندان به موسیقی، به ورطه موسیقی های حرام و چرندیاتی که توسط افراد سبک مغز سراییده و خوانده میشود کشیده نشوند.
فراتر از این، امروزه با ظهور هنرمندانی مواجه هستیم که از هنر خود در راه آرمانهای انقلاب استفاده می کنند. این مطلب اساسا" برای تقدیر از این افراد نوشته شده است. افرادی که هدفشان جمع کردن هوادار و خریدار به هر شکلی نیست. بلکه خود را خرج آرمانهای انقلاب می کنند. حال اگر در کنارش نانی میخورند حلالشان باد که به قول سعدی شیرازی " گر فلان کار از بهر نان کنی حرام است وگر نان را از بهر فلان کار خوری حلال است."
یکی از این افراد که به مرور زمان، به خاصترین آنها تبدیل خواهد شد، حامد زمانی است. او قطعه هایی را اجرا می کند که در برخی از آن زمینه ها هیچ خواننده ای ورود پیدا نکرده است. من به او حق میدهم که میگوید: "من صدای بی صداها هستم" البته نه اینکه طیف حزب اللهی جامعه واقعا" بی صدا باشند. آنها از لحاظ داشتن رسانه و تریبون و رومه و شعر و نقاشی و. مشکلی ندارند، بلکه منظور از نداشتن صدا، نداشتن صدایی در عرصه موسیقی است. کاری که حامد زمانی بار آن را به دوش کشیده است.
لذا می توان حامد زمانی را یک افسر جنگ نرم دانست. او برخلاف اکثر خوانندگان که به خواندن اشعار و مطالب خنثی می پردازند، وارد موضوعاتی میشود که محل نزاع است. بنابراین سیل دشنام و تهمت است که به سوی او روانه میشود. البته هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد، کسی که وارد چنین عرصه ای میشود باید از قبل خود را برای تمامی این ناملایمات آماده سازد.
من برای موفقیتش دعا میکنم. امیدوارم روز به روز صدایش گرمتر، نوایش گیراتر، دلش نرمتر، زبانش برنده تر، محبتش به اهل بیت بیشتر و استکبارستیزیش کوبنده تر شود.